به پشت خالیم ، بخند
نپرسی حالی یوقت
کم بودم شاید برات
تو‌ام ، نیستی راضی به کم
میرم یجا ایندفعه
که دیگه پیدام نشه
نترس ، برام عادت شده
که هرچی میخوام نشه
رسیدم بهش
از هرچی ترسیدم ، اولاش
بعد تو ، دیدم به چشم
من هرچیو ، دیدن نداشت
با دستای خالی میرم از
این خونه ، دلت ، از این قفس
کاش بار اخر که دیدمت
میدونستم اخرین دفعس...
رفتم چشمامو بستم روت
خداحافظ..
میدونم مشکل از من بود
خداحافظ..
رفتم تا دنیات رنگی شه
نذار دیگه
بمونه ردی از من روت
خداحافظ...
فک کردم ، با همه فرق داری
با من همیشه خوبی
یجوری ازت خوردم ، که گفتم
ای کاش مثل بقیه بودی....
بگو چی کم گذاشتم
که شدم الان زیادی...
خیلیا با دلم بازی کردن
تو دلمو بازی دادی....
دیگع آخر قصه رسید
جامو به کی بدمش
اینهمه گریه که چی
رفتنی میره تهش
خورد دست کی به دستات
که باید من غریبه شم بات
بخند ، امروزو خوش باش
که دیدنیه فردات
رفتم چشمامو بستم روت
خداحافظ..
میدونم مشکل از من بود
خداحافظ..
رفتم تا دنیات رنگی شه
نذار دیگه
بمونه ردی از من روت
خداحافظ...
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید
مانی - قفس
مانی - به خودم مربوطه
مانی - جاذبه