استرس حتی وقتی در وا میشه
از این همه بگایی من پشمام ریخته
هی میگم آخریشه الباقیشه
امید به فردا هیچه
دل دریایی بود که خشکید
حال طلوع کردنم نداره خورشید
هی فقط دستوپا زدیم تو پوچی
ما یه عمره اینجاییم خدا تو کوشی ؟
نه یه رخ اومدی نه هیچ صوت
خودت گره گشایی نه هیچ بت
خودت بساز راه برا مایِ گمراه
جسمهای بیروح با مغزهایی چون کاه
نمی دونم باید خندید یا گریه کرد
فقط باید بشینیم بمالیم گل به سر
بدبختیو ماتم خیمه زدش
آه میکشیم برای مادرو چشم ترش
جهنم ببین با رسم شکل اینجا
ما که ندیدیم مثل اینجا هیجا
لجن گذشت سنمون دوسه تا از سیتا
همش الکل و دود ؛ سیگار
برو مشتی ولم کن
دلم خونه دلم پر
همتون برین نباشین اینجا
نیاز دارم به الکل
زندگی رو در انتظار گذروندیم
تا ته چپوندن تا دسته چپوندیم
تا به اینجاشم به زور رسوندیم
نمی کشید ولی کشیدیم تا کشوندیم
چوب لا چرخیکه می ره از خودیاس
زندگی اینجا خود فوبیاس
به چیزی بزرگتر از دعا داریم نیاز
اینجا آسمونه آبی سیاس
اینقدر میکشم تا قلبم وایسه
چقدر گذشتیم ما از هم ساده
نمیاد حتی به سمتم سایه
دیگه داره میشه مغزم پاره
نگام به سمتت میام کشون کشون
تو فقط بده نشون بمون
بعضی وقتا شک دارم انسانم یا حیوون
دنیامون نداره فرقی انصافا با زندون
برو مشتی ولم کن
دلم خونه ، دلم پر
همتون برین نباشین اینجا
نیاز دارم به الکل
کسی مرحمی نشد بزنم به زخمم
همه فقط انتظار دارن ببخشم
هر وقت ترکم کنن هست به نفعَم
ادعای ترحم دارن به رحمم
ولی کوووو تا من کوتاه بیام
من شبام سفیده روزا سیا
این محیطو در برگرفته وحشت
همش رو به عقب حرکت
شاکیم عصبی از بیخ و بن
ساکت بشین فقط لیوان پرکن
بم نگو سفره دلتو شو کن
طوری تند میرم برات بگی شل کن
حرفام برات مسکن نیست درده
فاجعه یعنی دختر چهارده ساله بی پرده
ریخت از درختمون هرچی برگه
من روز تولدم ... روز مرگه