باز شب و ترس و بیداری
باز منو چشم انتظاری
کاش میشد حتی واسه یک بار
تو منو به یادت بیاری
باز خیال لمس دستات
باز میشم خیره به عکسات
تو دلیل زندگیم بودی
کاش بودم هنوز تو دنیات
دل دادم به اون چشما
که دریا تو خودش داره
بی هوا عاشق شدن رو
با نگاش یاد من داده
دل مگه دلداری داره
بعد از تو چشم انتظاره
به امید اینکه برگردی
روزارو هی میشماره
نگفتی از من سیری
نگفتی بی من میری
نگفتی آخر قصه
دستاتو ازم میگیری
میری و آخرش بازم
باید با دوریت بسازم
میری و من بدون تو
دوباره عشق و میبازم
دل دادم به اون چشما
که دریا تو خودش داره
بی هوا عاشق شدن رو
با نگاش یاد من داده
دل مگه دلداری داره
بعد از تو چشم انتظاره
به امید اینکه برگردی
روزارو هی میشماره
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید
