درگیر این حق حقمو دلگیر این شبای من
پر شده از کبود تو تمام لحظه های من
دیگه بجز واحی شدن راهی نبود برای من
کسی دیگه نشسته بود تو قلب تو به جای من
دلم رو هر جا میبرم باز به بهانه میرسم
بی تو به مرز گریه ها با هر ترانه میرسم
حرفای تو هرگز منو به سمت خوشبختی نبرد
دست تو تقدیر منو به اوج ویرونی سپرد
... متن آهنگ تقدیر مسعود کیانیان
درگیر این حق حقمو دلگیر این شبای من
پر شده از کبود تو تمام لحظه های من
دیگه بجز واحی شدن راهی نبود برای من
کسی دیگه نشسته بود تو قلب تو به جای من
دلم رو هر جا میبرم باز به بهانه میرسم
بی تو به مرز گریه ها با هر ترانه میرسم
حرفای تو هرگز منو به سمت خوشبختی نبرد
دست تو تقدیر منو به اوج ویرونی سپرد
دلم رو هر جا میبرم باز به بهانه میرسم
بی تو به مرز گریه ها با هر ترانه میرسم
حرفای تو هرگز منو به سمت خوشبختی نبرد
دست تو تقدیر منو به اوج ویرونی سپرد
تو قاب عکس هردومون از تو یه تصویر میذارم
خالی جای خودمو به پای تقدیر میذارم
وقتی که به گذشته و خاطره هام پا میذارم
سرم رو روی شونه ی تنهاییام جا میذارم
دلم رو هر جا میبرم باز به بهانه میرسم
بی تو به مرز گریه ها با هر ترانه میرسم
حرفای تو هرگز منو به سمت خوشبختی نبرد
دست تو تقدیر منو به اوج ویرونی سپرد
دلم رو هر جا میبرم باز به بهانه میرسم
بی تو به مرز گریه ها با هر ترانه میرسم
حرفای تو هرگز منو به سمت خوشبختی نبرد
دست تو تقدیر منو به اوج ویرونی سپرد