برا من چشات تکرار نمیشه بودی یه افسانه پر زدی رفتی
اره تو فرشته منی حالا اصلا بود تقصیر هرکی
اره من دستاتو میخوام بیتو این شبارو چیکار
بکنم تنهایی قدم میزنم تا یه روزی فردا تو بیایی
کنارش راه برو قدم بزن اصلاً بزار دستات تو دستاش
مهم نیس که به من چی میگذره اما کنارش خوب و راحت باش
منم از دور نگاهت میکنم حض میکنم خوبه که میخندی
حسودیت میشه با دست خودت دکمه ی پیرهنش میبندی