آمده ام سیر گل و سبزه کنم بهانه
دستت بگیرم سوی صحرا بشوم روانه
گلبن باران دیده سبزه نو روییده بزم طرب بهره تو چیده
لاله صحرا باده کرده به جام آماده شاهد گل چهره گشاده
دارم میرم از این دیار بدونِ من طاقت بیار
کاشکی بفهمی دردمو بفهمی سخته انتظار
بدونی از غمت شبا خیسه همش چشایِ من
سهمم از عشقِ تو شده گریه یِ بی صدایِ من