ترک عشق تو قلب خسته ام نداند نداند جز خیال تو در خیال من آرزویی نباشد قلب خستم بی قرارست همچو شمعی رو به بادست ای دلم بی تو دریای خون یاد تو برده ام تا جنون بی نشان یار راز عشق تو چو گنج در من است راز این عشق کس نداند آمدی بی نشان بی نشان یار رفته ای بی نشان بی نشان یار قلب خستم بی قراراست همچو شمعی رو به باداست ای دلم بی تو دریای خون یاد تو برده ام تا جنون بی نشان یار بی نشان یار