مرا همراه شو همراه که تنهایی سفر سخت است. مرا دریاب مجنونم نگون بختی که خوشبخت است مرا این خانه زندان است چه بیگانه ست آسایش مريد كوليانم من که در سیر است آرامش مرا با عشق جادو کن که امیدم فقط جادوست اگر پاکی به تنهاییست مرا آلوده کن با دوست منم در زورقی تنها میان موج آدمها بیا و ناجی من باش نشان ده راه ساحل را مرا از شهر بی عاشق رهایی ده به سمت کومه های دور مرا گم کن منم آن وصله ی ناجور مرا با عشق جادو کن که امیدم فقط جادوست اگر پاکی به تنهاییست مرا آلوده کن با دوست تو در اوجی اگر دنیا تو را دیوانه میخواند که عاشق عقل می بازد تب دیوانگی دارد مرا با عشق جادو کن مرا با عشق جادو کن مرا با عشق جادو کن مرا با عشق با عشق جادو کن