روزهای مردن از هوای پاییز آسمون از انتظار شهر خواب لبریز من بیهوا هر نفس میدوم به یاد تو صبح باور ما پشت صد غروبه زیر چتر موهات خستگی چه خوبه دردهامو حرف میزنم فقط فقط برای تو رنگ میزنه به باغ خشک آرزوم نسیم گرم هر نفس که خنده میکنی نقش میکنه بهار تازه پیش روم واژههای مردهای که زنده میکنی میرسن پرندههای هر شب امید به اوج دور کشتزار نور زخم هر سفر و تن حادثهرو دل تب به سلامت شب با تو سر کشیدیم درد و پر کشیدیم مردن پر از سرما پژمردن پر با وحشت سر بردن پر از رفتن تا مردن پر تنها ترین خاک از ابر میپرسید میباری یا نه دلتنگیات و تو سینهی من میکاری یا نه رخت شکستهی درخت رود بریدهی سرود نور برای مرگ شب داغترین بهانه بود آتیش رسیده تا صد سپیده بیداری یا نه