نیستی و من... تو خونه حبس سکوت محض روصورتم یه دونه اشک صدای تو تو گوشم هست تو نور شمع یه دونه عکس روبروم هست بی تو شکست غرورمن ولی پر هنو ازت وجود من چرا من نگرانتم هنوز ولی تو بیخیالی پرت حواس من از اون روزی که تو دیگه کاری نداری به من حتی دیگه زنگ نمیزنی بپرسی حال منو یه کم بزن یه سر به من .... یه شبایی هست که خوابم نمیره آخه دوری تو واسم عادت نمیشه همه اینا از شدت وابستگیمه بی تو دله من دیگه آدم نمیشه کسی دیگه یادم نمیده چیه عشق آخر چی میشه تو برمیگردی یا دیگه واقعا نمیشه بیا حالمو بخر بیا این دلو بگیرو با خودت ببر