دیگه هیچجای شهر کسی باقی نمونده که مارو نشناسه یا قصهمونو ندونه چند ساله میگذره از آخرین ملاقات دقیق خاطرم هست: ۸۰/۳/۲۰ بیست و دو سال آزگاره دنبالت میگردم دیگه طاقت ندارم، برگرد کنارم بیست و دو سال آزگاره که با این خیال زندهم دوباره دستاتو بگیرم، بیای کنارم شب و روزام میگذرن با مرور خاطرات همهجا رو میگردم دنبال رد پات چرا رفتی، هنوزم مونده یه سوال بیجواب هرچی دنبالت دوییدم تهش رسیدم به سراب بیست و دو سال آزگاره دنبالت میگردم دیگه طاقت ندارم، برگرد کنارم بیست و دو سال آزگاره که با این خیال زندهم دوباره دستاتو بگیرم، بیای کنارم بعد رفتن تو این شهر میاره یادم اون روزارو وقتایی که بهم میگفتی نمیگیره هیشکی جاتو بیست و دو سال آزگاره دنبالت میگردم دیگه طاقت ندارم، برگرد کنارم بیست و دو سال آزگاره که با این خیال زندهم دوباره دستاتو بگیرم، هستی کنارم