من از آینده این روزا تقریبا مایوسم در حال پیشروی اما تو روند معکوسم من از تابلوهای ایست خستم از هر چی باید باشه و نیست خستم از هر کی میرسه به من میگیره فازه پلیس خستم کاش میشد برگرده روزای خوبه رفته کاش میشد مثل اون روزا بخندم هر روز هفته زندگیم مثله هرم پایین آدما زیاد هر چی میرم بالا دورم آدما کم میشن با اینکه خوبم ولی حسودی میکنن یکی یکی میرن از پیشم با اینکه خستم من به خودم متکی هستم نمیخوام کسی بگیره دستم و خستم شکستم نشستم به گل و لای غمام ولی تا آخرش هستم