کاش مثل دریا نبودی انقدر زیبا نبودی
تا کسی چشمت نمیزد
کاشکی انقدر ابالفضل خوش قد و بالا نبودی
تا کسی چشمت نمیزد
کاش نمیرفتی لب آب کاشکی تو سقا نبودی
تا کسی چشمت نمیزد
عباس وقتی که از خیمه میرفتی علقمه
عباس از دور میدم منتظر بود فاطمه
عباس دریا دلش مثل دلم آروم نبود
عباس تو رفتی و برگشتنت معلوم نبود
عباس دل رباب از غم در تب و تاب
عباس اصغر رو دریاب
عباس دل شده خون پاشو ای پهلوون داداش دلمو نشکون
داداش دلمو نشکون
وقتی رفتی آروم آروم من شدم غریب و مظلوم
غم میبارید از سرو رو
دخترم میگفت برمیگردی من به زیر لب میگفتم بیچاره این طفل معصوم
وقتی دستاتو بریدن صدای مادرم اومد
یهو گفت آخ زخم بازوم
عباس دیدی چطور دست به کمر گرفته بود
عباس چادرنخ نماش و سر گرفته بود
عباس دستی نداشتی اشکاشو زود کنی پاک
عباس واسه همین بازو تو میزدی رو خاک
عباس نفس بزن حرفم رو پس نزن پاشو بخاطر من
کو مشک چی شد قلم دستات
شده قلم داداش پاشیدی از هم
عباس واسه همین بازو تو میزدی رو خاک
عباس نفس بزن حرفم رو پس نزن پاشو بخاطر من
کو مشک چی شد قلم دستات
شده قلم داداش پاشیدی از هم
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید
