اهان
سانگری
0 3 1
من حرفایی که میزنم سمیه
تکس هایی میخونم ردیه
از قلعه بیرون رفتم شاید
ببینم تقدیر من چیه..؟؟
من اونقدر تنهای کشیدم که تنهایی
واسم معنایی نداره و نمیترسم
اَ همه ادمهایی که هی میان و میرن
دچار بیراهه میشند ادمها سیاه سفیداند
حرف راست نمیگند تو حال فانتزی اند
باشی پیششون زیادی خسته میشند
من حقیقت و میگم حرصی نمیشم
اصن چرت نمیگم بهتره باشی پیشم...
پس نترسون کسی رو اَ اونی که نیستی
همیشه پیشبینم درست در میاد
نگیر تو ا صدام ایراد
حرفام هیچوقت به چش نمیاد
شاید زندگی اینطوری دلش میخاد
پیش ببرتمون ، هیشکی نگرانمون
واسه شروع هر کاری داشته باش
عشق بش برنده بودنته که همیشه تو چشمممم..
من حرفایی که میزنم سمیه
تکس هایی میخونم ردیه
از قلعه بیرون رفتم شاید
ببینم تقدیر من چیه..؟؟
طلوع افتاب و شب و روز رفتن
بشین ببین بهت چی میگم من بهشت و دیدم
من سیاه سفید و توی لحظه میدیدم
من خود امیدم توی ظلمت پریدم
از راه دور نقطه ی روشن و دیدم
من شعرام نویداند توی کلمه میگم
من خود خستگی بعد اسباب کشی ام
من از خواب پریدم
توی خوابم میدیدم
دارم شعر مینویسم و
بداهه میگم
من یک انسان دیگه روی کره زمینم
اونکه داری گوش میدی بهش خود همونم
مثه بادی که میاد و میره برم نمونم
من تیری ام که میاد سمتت توی کمونم
مثه پرنده ای که بهش پرو بال میدند
مثه خرسی که اخرسال و همش خواب میرفت
مثه مادری که شاید نبینه بچه اش رو
مثه سربازی که نمیخواد بزنه کله اش رو
مثه بچه ای که نمیدونه و دروغ میگه
مثه درجه داری که همش تو غرور میره
مثه حس اینا به رپ من علاقه دارم
میگم اینا حتی اگه پیش کلان هم باشم
شاید نره ا یادم ولی باشی باهاتم....
من حرفایی که میزنم سمیه
تکس هایی میخونم ردیه
از قلعه بیرون رفتم شاید
ببینم تقدیر من چیه..؟؟
خدا همیشه توی قلبم هست
پس،گازشو گرفتم فرمونو دستم
میرسم به اون خواسته ای که دارم
شک نکن راجبع من اصلا
افکار منفی رو دور انداختم
حسی که اَ قبل تو رپ داشتم
خیلی زیاد بود
بهتره دیگه بیتا بیان زود
زندگی توش خیلی ایراد بود
بدم میاد ا بادهای وحشی
خالی بودن دستهای من چی
این دنیا شده هرکی به هرکی
هرکی رو میبینی گشنه اس نداره
رپ اسیره پشتمه سواره
بدی کردن حاجی چوب خط نداره
چرا هیشکی نمیخواد فردارو ببینه و
همه دنبال فرار اند...؟؟
در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید
